جدول جو
جدول جو

معنی خاتم بند - جستجوی لغت در جدول جو

خاتم بند
خاتم کار، کسی که کارش خاتم کاری است، خاتم ساز
تصویری از خاتم بند
تصویر خاتم بند
فرهنگ فارسی عمید
خاتم بند
آنکه بر استخوان فیل و شتر و جز آن گلها و تصویرات کنده بکند و این حرفه را خاتم بندی و خاتم بستن نیز گویند. (آنندراج). آنکه از عاج و استخوان شتر و چوب و غیره گلها و نقوش بر بعضی چیزها کند. (غیاث اللغات) :
صد نقش بر استخوانم افکنده ز داغ
گویا که لب لعل تو خاتم بند است.
مفید بلخی (از آنندراج).
رجوع به خاتم کار و خاتم کاری شود
لغت نامه دهخدا
خاتم بند
آنکه از عاج فیل و شتر و چوب و جز آن گلها و نقوشی بر سطح چیزی (چوب و غیره) ایجاد کند
فرهنگ لغت هوشیار
خاتم بند
خاتم ساز، خاتم کار
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاتم بندی
تصویر خاتم بندی
خاتم کاری، شغل و عمل خاتم کار، هنر ساختن و آراستن برخی از اشیا به اشکال هندسی و طرح های گوناگون با قرار دادن قطعه های کوچک استخوان، فلز و چوب در کنار هم که بیشتر به شکل مثلث بریده می شود، خاتم سازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خازه بند
تصویر خازه بند
کسی که خازه به دیوار می مالد، گل کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خسته بند
تصویر خسته بند
پارچه، نوار و مرهمی که بر روی زخم و جراحت می بندند، شکسته بند
فرهنگ فارسی عمید
(تَ بَ)
عمل خاتم بند. خاتم کاری. رجوع به خاتم و خاتم کاری شود
لغت نامه دهخدا
(گِ رِ تَ / تِ)
کسی که خازه بدیوار مالد
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ بَ)
موقوف از جانب حاکم در خانه
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاتم بندی
تصویر خاتم بندی
شغل و عمل خاتم بند خاتم کاری
فرهنگ لغت هوشیار
خاتم سازی، خاتم کاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اسم گزافه گو، لاف زن، دروغ گو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بیضه بند
فرهنگ گویش مازندرانی
اتا+بند، بخش کردن آواز، در ناظم الاطبا بند به معنی گره ی نی، در
فرهنگ گویش مازندرانی